تحقیق با موضوع استان فارس

به گفتة اين عشاير، در زمان كوچندگيشان، اين دلالان كه معمولاً در قشلاق كه در منطقة مُهر حضور داشتند هر هفته به نزد آنان ميآمدند و وسائل مورد نيزشان را تهيه ميكردند كه از اين طريق سود فراواني نصيب آنان ميشد. اين دلالان در قبال پرداخت وسائل مورد نياز عشاير، از آنان گوسفند، شير، پشم و گوشت دريافت ميكردند. هنر و صنعت بافندگي فارس در وهلة نخست، هنري عشايري و در وهلة دوم هنري روستايي است که وابستگي به عشاير دارد. عشاير فارس بويژه قشقاييها و ايل خمسه بيش از ديگر عشاير به اين هنر اشتغال دارند و روستائيان که در مسير اين ايلها زندگي ميکنند نيز به کار توليد قالي و ساير دستبافتها مبادرت ميکنند. فرشبافان اين استان معمولاً دستبافتهاي خود را نه به عنوان يک کالاي تجارتي بلكه براي خود توليد ميکنند و چون دنبالهرو نوسانات بازار فرش نيستند، طرحهاي آنها داراي رنگآميزي و طراوت خاصي است. البته در سالهاي اخير بافندگان عشايري به بافتن فرش براي فروش و به سليقه مصرفکنندگان روي آوردهاند. ليکن غالباً همان ذهنيبافي و رنگهاي مرسوم پيشينيان خود را ادامه ميدهند. تا قبل از اسكان اين “هنر ـ صنعت” به طور عمده به دست زنان انجام ميگرفت. به طور کلي توليد دستبافتهها از مرحله ابتدايي تا آخرين مرحله به دست زنان صورت ميگيرد. دارقالي ايل قشقايي مانند ساير عشاير افقي بوده است و بافنده براي بافتن بر روي زمين مينشسته است. بيشتر دارهاي روستايي نيز افقي و گاه عمودي است. علت استفادة عشاير از دار افقي به اين دليل بوده است که با زندگي کوچنشيني آنها هماهنگي داشته و حمل آن بر پشت چهارپايان به سهولت انجام ميگرفته است. فرشهاي قشقايي معمولاً به طريق “ذهني بافي” بافته مي شود. اين نقشههاي ذهني نوعي بازآفريني سنتي است که از نسلهاي پيشين به امروزيان رسيده است. بافندگان ايلي همان نقوش را تکرار ميكردهاند بدون آن که از نقشه استفاده کنند. از اين رو معمولاً هيچ دو فرشي کاملاً و عيناً شبيه يكديگر نيست. بافندگان تازهکار از سرمشقهايي کمک ميگيرند که “حور1” ناميده مي شود. بافندگان قشقايي اين سرمشق ها را که يکيک نقش مايهها و نگارههاي اصلي بر آن بافته شده است “دستور2” ميگويند. رنگ قاليهاي قشقايي کاملاً به سليقه و خواست بافنده ارتباط دارد. فرش اين عشاير به مانند ساير فرشهاي عشايري فارس، اکثراً نرم و تا اندازهاي ظريف و نازک هستند و وجه تمايز آنها با ساير فرشها نيز همين صفات است. گره در قاليهاي فارس هم به صورت متقارن (ترکي) و هم به صورت نامتقارن (فارسي) استفاده ميشود. بافت قالي در اکثر مناطق عشايري و روستايي استان فارس رواج دارد و افزون بر مناطقي که ايل قشقايي در آن اسكان دارند. قاليبافي در ديگر شهرها و روستاهاي استان من جمله در آباده و شيراز و فسا نيز مرسوم و متداول است. از بافتههاي ديگر عشاير قشقايي مورد مطالعه جاجيم است که براي پوشاندن رختخواب و اثاثيه درون چادر استفاده ميشده است كه به آن “پوشن” نيز ميگويند. جاجيمهاي کوچک به عنوان روانداز نيز کاربرد داشتهاند . جاجيم در رنگهاي مختلف بافته ميشده است و رنگهاي روشن در بافت آن بيشتر به کار مي رفته است. معمولاً تار و پود آن هم رنگ است. نقوش جاجيم که براي تزيين آن به کار ميرفتهاند عبارت بودند از: نقش شطرنجي،نقش آينهکگل، نقش کنگره، نقش موازي، نقش حوض، نقش مدخل، نقش لوزيو…
عكس شمارة (25) بافت جاجيم
3ـ1ـ3ـ بـافـت سـيـاهچـادر
يكي از فعاليتهايي كه قبل از اسكان در ميان عشاير وجود داشته است ، بافتن سياه چادر با استفاده از موي بزها بوده است، كه از اين طريق بافت سياهچادر و فروش آن به ديگر گروههاي عشايري به نوعي براي خود منبع درآمدي ايجاد ميكردند، هر چند كه ممكن بود اين گونه مبادلات بيشتر به صورت پاياپاي انجام پذيرد.
سياهچادرها در قشلاق و ييلاق است كاربرد بسياري براي ايلات و عشاير داشتند. مهمترين ويژگي اين چادرها قابل حمل بودن آنها است كه مسافت طولاني ميان ييلاق و قشلاق را با خود حمل ميكردند، هر چند كه نسبت به چادرهاي جديد سنگينتر هستند. اين سياهچادرها سريع برپا ميشدند و براي جمع كردن آن نيز وقت چنداني نميبرد. عموماً اين سياهچادر توسط زنان بافته ميشد.
عكس شمارة (26) سياهچادرها در ميان عشاير مورد مطالعه امروزه كمتر مورد استفاده قرار ميگيرد و فقط براي مواردي محدود ماننذ نگهداري بزغالهها و دامهاي تازه متولد شده مورد استفاده قرار ميگيرند كه البته اينگونه استفاده نيز روز به روز كاهش مييابد
البته بايد ذكر شود كه توليد محصولات گوناگون در ميان عشاير شهرستان، بيشتر به منظور برطرف نمودن نيازهاي شخصي و خانوادگي خودشان بوده است و مبادلات ميان آنها پس از اين امر يعني برطرف شدن نيازهايشان صورت مي گرفته است. در اين صورت اكثر اين مبادلات به صورت پاياپاي و با توافق طرفين صورت ميگرفته است. در سالهاي مختلف با تغيير در نيازهاي گروههاي عشايري و بر حسب نيازهاي موجود آنان اين مبادلات با استفاده از كالاهاي گوناگون انجام ميشده است كه يكي از اقلام اين مبادلات در ميان
آنها، سياه چادر بوده است.
4ـ1ـ3ـ تـولـيـد مـحـصـولات مـخـتـلـف لـبـنـي
اين گروهها با استفاده از شير دامهايشان ، محصولات مختلفي از قبيل پنير ، كره و . . . توليد ميكردند كه در اكثر موارد توسط خود آنها به مصرف ميرسيد و در موارد اندكي به يكجانشينان در قبال اخذ وسائل مورد نياز زندگي داده ميشد.
عكس شمارة (27) تهية كشك در ميان عشاير روستاي كريمآباد
در آن زمان به دليل عدم ارتباط ميان عشاير با گروههاي ساكن شهرستان مُهر، يا پايين بودن سطح اين ارتباطات، دسترسي آنان به وسايل جديد و صنعتي توليد محصولات مختلف لبني در ميان آنان امكانپذير نبوده است، بنابراين، اين محصولات با استفاده از وسايل و ابزارهاي ساخته شده توسط خود عشاير توليد ميشده است. اين فعاليتها اغلب توسط زنان صورت ميگرفت. دامها در زمستانها كه مراتع اطراف محل سكونت براي چراي دامها بسيار مناسب بوده است، توسط مردان به چرا برده ميشد ـ لازم به ذكر است كه به دليل آب و هواي گرم منطقه، در زمستان شهرستان داراي آب و هواي معتدل است و كمتر سرماي زمستان در آن احساس ميشود كه همين معتدل بودن هوا در زمستان به سرسبزي منطقه در اين فصل ميانجامد و در هنگام بازگشت به محل زيست ، بقيه كارها ، اعم از دوشيدن شير دامها و تبديل اين شيرها به محصولات مختلف لبني توسط زنان صورت ميگرفته است .
اين محـصولات به طور كلي نقش عمـدهاي را در تـغذية عـشاير بر عهده داشتند، به ويـژه آنكه نقش تـغذيهاي اين محـصولات در زمـان كـوچ بسيـار حائز اهـميت اسـت و از ارزش بالايي برخوردار است. به دليل اينكه شير پس از دوشيدن سريع فاسد ميشود و عشاير نيز وسـيلة نـگهداري از آن را در اخـتيار نداشتند، براي اينكه بتوانند مدت بيشتري از آن استفاده كنند، شير را به پنير، كشك، كره و . . . تبديل ميكردند تا مدت زمان بيشتري بتوانند از آن استفاده كنند.
5ـ1ـ3ـ فـعـالـيـتهـاي مبـتنـي بـر نـگـهـداري، پـرورش، چرا و . . . دامها
عمدتاً زندگي عشايري با توجه به وجود عاملي اساسي در ميان آنان تعريف ميشود. هر چند كه در اين بين ممكن است عوامل معرفه ديگري نيز نقش داشته باشند. اما اساسيترين اين تعاريف با توجه به وجود دام در ميان آنها قابل بررسي است و عمدتاً زندگي عشايري بدون وجود دام، هيچگونه شناختي از آن نمي توان كسب نمود.
عكس شمارة (28) زن عشايري در حال تهية ماست
عكس شمارة (29) كودك عشايري در حال چراي دامها
بنابراين با توجه به اهميت و نقش اين عامل در زندگي آنان، فعاليتهاي مختلفي نيز به تبع آن صورت ميگيرد. تا قبل از زمان اسكان اين فعاليتها بيشتر در قابل جنبههايي از نگهداري، پرورش، توليد، چرا و . . . دامها صورت ميپذيرفته است.
در ميان عشاير عدهاي بودند كه شغل اصليشان چوپاني بود، بدون آنكه دامي متعلق به آنها باشد و فقط آنها در قبال به چرا بردن دامها در طول روز و نگهداري و حفظ دامها در طول كوچ مزد دريافت مينمودند. اين افراد در استخدام كساني بودند كه تعداد دام آنها بسيار زياد بود، به گونهاي كه به تنهايي قادر نبودند دامها را به چرا ببرند و از آنها نگهداري كنند.
عكس شمارة (30) چوپانان عشايري
مردان اصلي ترين فعاليتها را در اين ميان انجام ميدادهاند. آنها بيشتر طول روز را در بيرون از خانه به سر ميبردند تا دامها را در محيطهاي مناسب تغذيه نمايند. حتي بايد عنوان شود كه در زمان اسكان فصلي آنان، گاهي به دليل دوري مراتع از محل سكونت، مردان مجبور ميشدهاند كه روزها و حتي ماهها را دور از خانه و محل سكونت به چرا و تغذيه دامهايشان بپردازند. اما در زمان بازگشت به خانه و محل سكونت، تقريباً نقش مردان در رابطه با دامها كم رنگ ميشد و بيشتر فعاليتها از اين زمان بر عهدة زنان قرار ميگرفت. اين فعاليتها بيشتر در رابطه با دوشيدن و تيمار دامها پس از چراي روزانه يا هفتگي و يا بيشتر، بود كه مردان در اين مورد كمتر نقشي را بر عهده ميگرفتند.
2ـ3ـ ويـژگـيهـاي فـعـالـيـتهـاي شـغـلـي و اقـتـصـادي
بنابراين با توجه به فعاليتهاي معيشتي مختلف در ميان عشاير قبل از اسكان، اقتصاد اين گروه شامل ويژگيهاي ذيل بوده است:
1ـ2ـ3ـ اقـتـصـاد نـيـمـه خـود كـفـا و تـقـريـبـاً خـود كـفـا
در گذشته به دليل عدم ارتباط با يكجا نشينان شهري و روستايي و يا ارتباط بسيار اندك با آنها، ايلات منطقه بيشتر مجبور بودند كه مايحتاج روزانه خود را تامين كنند و اين امر به نوعي به استقلال اقتصادي ايلات و عشاير انجاميده بود.
به صراحت ميتوان عنوان نمود كه بسياري از جنبههاي فعاليت اقتصادي در ميان عشاير به صورت كاملاً خودكفا و يا تا حدودي نيمه خودكفا بوده است كه اين امر نياز كمتر عشاير براي ايجاد ارتباط با يكجانشينان را منجر ميشده است. البته پايين بودن ميزان ارتباطات ميان اين عشاير با يكجانشينان هر چند كه ممكن بود كه به نوعي داراي اقتصاد خودكفا و نيمه خودكفا باشند، اما در كنار آن، همين مسأله باعث ميشد كه اطلاعات و آگاهي آنان از محيط اطرافشان بسيار اندك باشد.
2ـ2ـ3ـ اقـتـصـاد بـسـتـة مـعـيـشـتـي
عدم ارتباط اقتصادي اين عشاير با روستاييان و شهرنشينان اطرافشان، در آن زمان باعث شده بود كه عشاير بنا بر ضروريات شغلي خود به نوعي اقتصاد تك محصولي روي آورند. البته اين نوع اقتصاد بيشتر براي
آنان به صورت اجبار درآمده بود و آنان به دليل نوع زندگي ويژهاي كه داشتند، به اين كار ميپرداختند. عشاير به طور كلي ، به لحاظ سنتي از گذشتههاي دور به دليل پرورش دام، فعاليتهاي مرتبط با آن را به انجام ميرساندند و مشاغل ديگر(به جزء برخي صنايع دستي) در ميان آنان كمتر ملاحظه ميشد.
همانگونه كه بيان شد، اين عشاير به دليل عدم ارتباط با ديگر يكجانشينان ساكن در منطقه، مجبور بودندكه تنها از دامهايشان تمامي نيازهاي خود از قبيل نيازهاي خوراكي، پوشاك، مسكن و . . . خود را تهيه كنند. نيازهاي تغذيهاي آنان در قالب استفاده از گوشت، شير و . . . دامها به صورتهاي متفاوت بوده است. نياز به پوشاك در ميان آنان نيز با استفاده از پوست، پشم و حتي موي دامهايشان برطرف ميشده است. در گذشته قسمتهاي مختلف از پوشاك يك فرد عشايري (كفش، شلوار، پيراهن، دستمال، كلاه، جوراب و . . .) با استفاده از محصولات دامي خود تهيه ميكردند و كمتر مستقيماً از فروشندگان شهري و روستايي اين وسايل خود را تهيه مينمودند، زيرا به دليل نوع زندگي آنان در آن زمان، از يكسو اين افراد چنين نيازهايي را براي خود احساس نميكردند و از سويي ديگر سوداگران و فروشندگان بسيار به ندرت به آنان براي فروش محصولات خود مراجعه ميكردند.
عشاير براي چراي دامهاي خود دائماً مجبور بودند كه در حال كوچ باشند. ازاينرو در ميان آنان نياز چنداني به مسكنهاي اساسي احساس نميشد. از اين به نظر آنان، ويژگي اساسي مسكن آنان بايد در حمل و نقل آسان آن در كوچها و نيز فضاي مناسب و باز آنها براي كاركردهاي چندگانه آن خلاصه ميشد. از اين رو مهمترين ابزار و وسيلهاي كه آنان را در نيل به اين كاركردهاي مسكن ميرساند، استفاده از پشم، پوست و موي اين دامها در ساخت اين نوع مسكن بود. البته در اينجا، منظور از مسكن، سرپناه آنان است. مهمترين نوع سرپناه و مسكني در ميان اين عشاير وجود داشته است چادر بوده است. اين چادرها و يا به نوعي سياهچادر از موي بزها بافته مي شده است. بافت اين سياهچادرها توسط زنان عشايري بوده است.
3ـ2ـ3ـ تـولـيـد بـراي مـصـرف
ويژگي اقتصاد خودكفا در ميان عشاير به اين صورت بود كه از بيشتر توليدات مختلف خود براي استفادههاي مصرفي استفاده ميكردند و كمتر براي فروش عرضه ميداشتند. البته در آن زمان، وقتي معاملهاي صورت ميگرفت به صورت پاياپاي در قبال اخذ برخي از كالاهاي ضروري بود كه كمتر و يا اصلاً توسط عشاير ساخته ميشد. از اين جمله ميتوان به وسائل ساخت پنير، كره و . . . اشاره نمود.
4ـ2ـ3ـ تـكـنـولـوژي ابـتـدائـي در تـهـيـه و سـاخـت مـحـصـولات
كوچندگان عشايري همانگونه كه عنوان شد داراي اقتصادي خودكفا بودند كه اغلب محصولات توسط خود آنها فراهم و تهيه ميشد. از اين رو آنان براي توليد، ساخت و تهية محصولات مختلف دامي از ابزار و تكنولوژي بسيار سادهاي بهره ميبردند كه اغلب موارد حتي اين وسايل و تكنولوژيها نيز به دست خود آنان تهيه ميشد.
5ـ2ـ3ـ نـوع مـعـيـشـت غـالـب مـبـتـنـي بـر دامـداري
همانگونه كه قبلاً عنوان گرديد، در گذشته اقتصاد تكمحصولي عشاير بر پايه دامهايشان استوار بوده است و اين عشاير در تمـامي جـنبههاي مختلف زندگيشان از فرآوردههاي مختلف دامي براي رفع نيازهاي مربوط به پوشاك، مسكن، خوراك و . . . استفاده مينمودند.
6ـ2ـ3ـ زنـدگـي اقـتـصـادي پـر مـشـقـت
عدم ارتباط با يكجانشينان و اجبار به توليد كالاهاي اوليه و]]>