دانلود تحقیق در مورد توسعه منطقه
1 min read
همكاري بين بنگاهها و انجام اقدامات مشترك و جمعي
وجود رقابت بين اعضا
هم رشته بودن بنگاهها در يك شاخه يا دسته صنعتي خاص (تشکيل زنجيره ارزش)
وجود تهديدها و فرصتهاي مشترك براي بنگاههاي درون خوشه
پيدايش خدمات تخصصي فني ، مديريتي و مالي در خوشه
وابستگي به يك منطقه خاص جغرافيايي
برهم افزايي رقابت و همكاري در خوشه
كارايي جمعي و بهره برداري از صرفه هاي اقتصادي بيروني
با توجه به نكات گفته شده مي توان تعريف زير را براي يك خوشه صنعتي ارائه داد :
“يك خوشه صنعتي مجموعه اي از بنگاههاي تجاري و غيرتجاري متمركز در يك مكان جغرافيايي در يك منطقه اقتصادي را شامل مي شود كه براي توليد يك يا چند محصول نهايي مشابه و مرتبط براي كسب صرفه هاي اقتصادي بيروني با يكديگر ارتباطات عمودي و افقي برقرار نموده و ضمن رقابت با يكديگر در بسياري از موارد همكاري جمعي و اقدامات مشترك دارند . ارتباط دروني اين بنگاهها كاهش دهنده هزينه ها و تسهيل کننده دسترسي به نهاده ها ، دانش و فناوري توليد ، بازارهاي فروش و تأمين نيازهاي مشتري خواهد بود.”
هر چند يك خوشه صنعتي ضرورتاً كليه مراحل توليد محصول از شكل گيري ايده ، طراحي ساخت ، توليد ، بازاريابي ، عرضه و توزيع و فروش آن را در يك مكان جغرافيايي محصور نمي نمايد ، ولي حداقل در بخشي از اين فعاليتها كه در يك خوشه به انجام مي رسد، ارتباطات زنجيرهاي بنگاههاي اقتصادي در كنار پشتيباني سازمانهاي غيرتجاري در يك منطقه جغرافيايي، شرايط حداقل شدن هزينه و يا حداكثر شدن درآمد را براي بنگاههاي اقتصادي مستقر در خوشه به وجود مي آورد.
5-3-2- خوشه سازي
بحثهاي نظري متفاوتي در اين مورد که چگونه مؤسسات کوچک ميتوانند به توسعه کمک کنند توسط اقتصاددانان و صاحبنظران مختلف ارائه شده است. يک جمعبندي از اين نظريات اين است که شرکتهاي کوچک در عين حال که رقباي طبيعي يکديگرند، اعضاي يک شبکه مستقل داخلي هستند که توانمندي ايجاد شغل را دارند و همچنين فراهمکننده زمينه لازم براي ايجاد نوآوري و خلاقيتهاي تکنولوژيک هستند. اما جالبترين نگرشي که به اين گونه مؤسسات شده است مربوط به پديده شبکه شدن و خوشه شدن يا بهطور کلي تجميع است. اغلب شرکتهاي کوچک گرايش به خوشه شدن و ارتباط با يکديگر دارند. اين پديده بيشتر براي شرکتهاي سازندهاي وجود دارد که در يک محدوده جغرافيايي که در آن مهارتهاي نيروي انساني وجود داشته باشد شکل ميگيرند. نمونههاي پيشرفتهاي از آنها در نواحي صنعتي شمال ايتاليا در اواخر دهه 1970 مشاهده شد و بعد در ساير نقاط اروپا و آمريکا در ژاپن و ساير مناطق توسعه يافته است.( اشميتز و ندوي،1381)
از آنجا که حمايت از واحدهاي پراکنده و کوچک براي دولت علاوه بر مشکل بودن، هزينه بسيار سنگيني را در بر دارد، تشويق و ترغيب آنها به تجميع در خوشهها ميتواند به عنوان يک راهکار موفق و تجربه شده در بسياري از کشورها مورد توجه سياستگزاران و مديران اجرايي قرار گيرد. موفقيت کشورهاي مختلف و از جمله کشورهاي رو به توسعهاي چون برزيل، مکزيک، هند، پاکستان، شيلي و … بومي شدن اين الگو را با ساختهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي هر کشور و منطقه به اثبات رسانيده است.
اساساً خوشه تلفيقي از تئوريهاي مختلف است که در طول زمان بهصورت منسجم و در قالب بستههاي سياستي ارائه گرديده است. برخي از اين تئوريها عبارتند از: تئوري جغرافياي اقتصادي، اقتصاد منطقهاي و نظام نوآوري، نظام ملي نوآوري، تئوريهاي مربوط به دانش و انتقال آن و تئوري سرمايه اجتماعي و شبکههاي اجتـماعي.( لوري اشميتز، 2004)
از طريق همکاري، شرکتها در خوشه از صرفهجوييهاي بيروني کسب مزيت کنند و از جمله حضور عرضهکنندگان مواد اوليه خام، قطعات، ماشينها و دستگاهها و حضور کارگران با مهارتهاي ويژه و بدون کارگاههايي براي ساختن يا ارائه خدمات دستگاهها و ابزار توليدي. خوشه همچنين معاملهکنندگان فراواني را براي خريد محصولات و فروش آنها در بازارهاي دوردست جذب ميکند. همچنين از آنجايي که ارائه خدمات و امکانات به شرکتها به صورت انفرادي گران است، خوشه سازي شرکتها، ارائه خدمات توسط دولت، شرکتهاي بزرگ، دانشگاهها و ديگر سازمانهاي پشتيباني کننده توسعه را تسهيل ميکند.( تولوس تامبونان، 2005)
خوشهها ميتوانند به عنوان يک ابزار رقابتي براي شبکهسازي در نظر گرفته شوند که نه تنها دستيابي به استراتژيهاي توسعه منطقهاي را تسهيل ميکنند، بلکه شرکتها را براي دستيابي به رقابتپذيري در بازارهاي جهاني قادر ميسازند.( Felzensztein,2001) خوشهسازي به بنگاههاي کوچک و متوسط کمک ميکند تا قدرتهايشان را با هم ترکيب کنند تا بتوانند به کسب مزيت از فرصتهاي بازار و حل مشکلات معمول از طريق يک اقدام مشترک دست يابند. بنابراين، همکاري بين شرکتي در بين بنگاههاي کوچک و متوسط به آنها اين امکان را ميدهد تا بتوانند رقابت پذيريشان را بهبود بخشيده و در بازارهاي جهاني به فرصتهايي دست يابند.( يونيدو، 2003)
6-3-2- شبكه ها و خوشه ها
استدلال ما اين است كه شبكهسازي جهت دست بابي به مقياس هاي اقتصادي براي سازمان هاي SME امري ضروري است. عناصر ايجاد شبكه و شبكه اي نمودن كارگاه هاي توليدي كوچك و متوسط به طور تنگاتنگي با پويايي شناسينوآوري در ارتباط اند. اگرچه شبكه براي SME ضروري است اما او
لين گام بايد R&D باشد كه محرك اصلي قابليت توليد و نوآوري است. ضعف هاي R&D در شركت هاي كوچك بسيار قابل رويت است، لذا شبكه اي كردن مي تواند نقش مهمي را در نوآوري ايفا نمايد.( Mancinelli and Mazzanti,2007)
در رويكرد جديد، تاكيد بر برنامه هايي است كه بنگاههاي مستقل را جزئي از يك شبكه و يا يك خوشه از بنگاه ها تصور مي نمايد. در واقع تفكر اوليه آن است كه بنگاه زماني مزيت قابل توجهي كسب مي نمايد كه جزئي از يك شبكه يا خوشه توانمند باشد. بنابراين لازم است سياست ها با هدف استحكام بخشيدن به مجموعه توانايي هاي گروه هاي گسترده اي از شركت ها برنامه ريزي شود. همچنين اين سياست ها بايد در جهت كمك به شركت هاي كوچك اعمال شود تا از ارتباطشان با بنگاههاي ديگر حداكثر بهره را ببرند. در اين راستا سه نوع برنامه مي توان در نظر گرفت كه عبارتند از: تشويق به ايجاد شبكه هاي عمودي، شبكه هاي افقي و خوشه هاي رشته اي.
1-6-3-2- شبكه هاي عمودي
اين نوع شبكه در بر گيرنده شركت هايي است كه درون يك زنجيره تامين فعاليت مي كنند و بسياري از موارد توسط يك شركت بزرگتر هدايت مي شوند. هدف از برنامه ايجاد شبكه عمودي، تقويت ارتباط ميان بنگاهها مي باشد. در سال هاي اخير گرايش به اين شبكه ها افزايش قابل ملاحظه اي داشته است كه بخشي از آن به دليل سازمان دهي مجدد و گسترده اي بوده كه در زنجيره جهاني تامين كالا صورت گرفته است. نمونه اي از اين تغيير ساختاري، افزايش قابل ملاحظهاي در تامين منابع( قطعات، خدمات و غيره ) از بيرون بنگاه( برونسپاري)18 مي باشد كه منجر به تغييرات قابل توجه اي در تقسيم كار و مسئوليت بين بنگاه ها شده است. ( اين كه چه كاري در كجا انجام مي گيرد، كدام شركت در كدام كشور مثلا قطعات يا مجموعه هايي از يك خودرو را توليد مي كند و چه شركت و در كدام كشور اين قطعات را مونتاژ مي كند).
با توجه به موارد فوق مي توان انتظار داشت كه رويكرد آتي، كم تر بر مواردي همچون تدوين مقرراتي جهت استفاده حداقلي از منابع محلي (درون كشور ها) و يا صرفا ارائه اطلاعات در مورد قابليتهاي بالقوه تامين كنندگان محلي، تاكيد نمايد و در مقابل بر روشهايي تاكيد خواهد داشت كه از طرق آنها موسسهها و نهادهاي واسطه را سازماندهي كنند كه موجب برقراري ارتباط ميان بنگاههاي فعال در يك زنجيره تامينكنندگي باشد.(lall and wignaraja, 1998)
2-6-3-2- شبكه هاي افقي
هموار نمودن شرايط براي بنگاههاي كوچك به نحوي كه بتوانند در شرايطي تقريبا يکسان با يكديگر همكاري نمايند، موجب تشكيل شبكههاي افقي مي شود. اين همكاري مي تواند شامل مسائل بسيار ساده تا موارد بسيار پيچيده باشد. از نمونه هاي همكاري ساده مي توان به تبادل اطلاعات، هدفگيري مشترك روي اهداف تعيين شده، برنامه هاي حمايت در قالب “جا افتاده ها و تازه واردها” و يادگيري مشترك اشاره نمود. انواع اين گونه همكاري هاي ساده به نام شبكه هاي يادگيري19 شناخته مي شوند. يك نمونه از اين شبكه يادگيري، برنامه معروف افلاطون(پلاتو20) در بلژيك مي باشد. در اين برنامه كارآفرينان بنگاههاي كوچك و متوسط به منظور تبادل تجارب مديريتي و همچنين مشاوره با مديران واحدهاي بزرگتر، در گروه هاي 10 تا 15 نفري گرد هم مي آيند. اين برنامه مدلي است كه ساير كشور ها نيز از آن تقليد كرده اند. از نمونه هاي همكاري در سطح بالاتر، انجام تحقيقات مشترك، سهيم شدن در استفاده از خدمات، تقسيم هزينه راه اندازي نمايشگاههاي تجاري و نگهداري دفاتر فروش در خارج از مرز ها مي باشد.( Cooke and Morgan, 1998)
3-6-3-2- خوشه هاي رشتهاي21
برنامههاي تشويق شبكههاي افقي و عمودي مي توانند بخشي از استراتژي كليتر توسعه خوشه هاي رشتهاي، محسوب شوند. اين خوشه ها، صدها و يا هزارها بنگاه كوچك و متوسط و گاه بنگاههاي بزرگتر كه در يك رشته صنعتي فعاليت دارند، را در بر ميگيرند. همه اين خوشه ها در توليد و فروش كالاها و خدمات مرتبط و مكمل از قبيل خودرو، توليدات چرمي، كامپيوتر و محصولات الكترونيكي و يا كشبافت فعاليت مي نمايند. ميتوان به برخي از خوشه هاي مشهور و شناخته شده اشاره نمود كه مناطق صنعتي22 ايتاليا، والنسيا در اسپانيا، خوشه هاي محصولات صنعتي در دره سيليكان و مناطق مجاور بوستون از آن جملهاند ( Han-chol kang, 1997).
7-3-2- اهميت خوشه
خوشه، کسب و کار بشر ساخت نيست؛ يعني همانند روستايي است که با طراحي اوليه کسي ايجاد نمي شود. بلکه بر اساس مزيت هايي که در يک منطقه وجود دارد بطور خودبخود و به تدريج شکل مي گيرد. با اين پيش فرض مي توان نتيجه گرفت که شکل گيري خوشه در هر منطقه بيانگر وجود مزيت هايي مثل دسترسي به مواد اوليه، وجود نيروي کار متخصص يا ماهر، دسترسي به بازار مصرف، وجود زيرساخت هاي مناسب و … است. وجود اين مزيت هاي منطقه باعث شکل گيري خوشه اي مي شود که در طي زمان (و يا گذر تاريخ) قابليت عرضه محصول يا خدمت را بطور بهينه ( و احتمالا در رقابت با ساير توليد کنندگان مناطق دور و نزديک ديگر) داشته است. نکته مهم آن است که اغلب خوشه هاي کسب و کار به دليل مواجهه با بازارهاي محلي و ملي و عدم آشنايي با بازارهاي بزرگتر از يک سو و فقدان سطح مناسبي از سرمايه اجتماعي از طرف ديگر، داراي قابليت کافي براي بهره مندي از همه قابليت هاي خود نيستند. بنابراين در صورتيکه قابليت خوشه ها مبتني بر هنجارهاي خودشان و در ارتباط با محيط بازار بزرگتر ملي و جهاني شکوفا شوند، مي توان انتظار داشت که منطقه اي که در آن مستقر هستند نيز از رونق اقتصادي – اجتماعي برخوردار گردد. اين امر پايه توسعه اقتصا
دي مبتني بر خوشه هاي کسب و کار (Economic Based – Custer) است که اخيرا در تعدادي از کشورهاي موفق دنيا به کار گرفته شده است (منصوري و محمدلو، 1388).
1-7-3-2- اهميت خوشه هاي صنعتي
امروزه توسعه خوشه هاي صنعتي نقش محوري و بارزي درسياست هاي اقتصادي و صنعتي بسياري ازکشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه ايفا مي کند. اگر رويکردهاي گذشته تمرکز بيشتري بر اقتصاد کلان و بنگاه هاي بزرگ داشته باشند آن گاه کسب و کار کوچک و خرد ،احساس مسئوليت نسبت به افزايش رقابت اين واحدها ، بهبود ارتباطات شبکه اي ، تاکيد بر حمايت هاي غير مستقيم ، ترکيب رقابت و همکاري به منظور تقويت يادگيري و نوآوري، ارتقاي سطح همکاري واحدهاي کوچک و بزرگ و تقويت مثلث همکاري “خوشهها” دولت و “دانشگاه” مورد تاکيد و توجه بيشتري قرار مي گيرد.
. خوشه هاي صنعتي مي توانند موتور محرکه اقتصاد ملي و منطقه اي باشند چرا که در نتيجه توسعه خوشه ها ، بنگاه ها ي درون خوشه با بازدهي بيشتر و استفاده]]>