پایان نامه ارشد: رابطه تغییرات نوع اظهار نظر حسابرس با به موقع بودن افشای اطلاعات حسابداری
1 min read
نیاز به انجام حسابرسی در اطمینان یافتن از اطلاعات تهیه شده توسط سیستمهای حسابداری بنگاهها و شرکتها نهفته است. اطلاعات مالی مورد نیاز برای تصمیمگیریهای بهینه اقتصادی، در بنگاههای مختلف، بهوسیله سیستم حسابداری تهیه و گزارش میشود. تهیه و گزارشگری اطلاعات حسابداری تابع استانداردهای حسابداری است، که مطلوبیت نسبی آنها را تضمین میکند، لکن علیرغم وجود استانداردهای حسابداری بر مبنای نظریههای موجود همانند تئوری نمایندگی و فرضیه اطلاعات، کیفیت اطلاعات مالی میتواند مورد تحریف قرار گیرد. در این شرایط است که استفادهکنندگان از اطلاعات مالی، جهت کشف تحریفات موجود و یا به عنوان نیروی بازدارنده تحریفات بالقوه، به یک مکانیزم کنترلی نیاز دارند. نقش این مکانیزم کنترلی را حسابرسی مستقل صورتهای مالی به عهده گرفته است (لنگری، 1379).
خرید و دانلود فایل:
متن کامل پایان نامه با فرمت ورد (docx ):
پایان نامه رابطه تغییرات نوع اظهار نظر حسابرس با به موقع بودن افشا
در وضعیتی که امکان تحریف اطلاعات وجود دارد، هدف حسابرسی زدودن آلودگی اطلاعات حسابداری است. گرچه حسابرسی عموماً منجر به تولید اطلاعات جدید اقتصادی نمیشود اما میتواند ارزش اطلاعات تهیه شده به وسیله فرایند حسابداری را افزایش دهد. لذا ارزش نهایی فعالیت حسابرسی اعتباربخشی به صورتهای مالی است (نیکخواه آزاد،1379: 14).
2-3- تئوری حسابرسی
2-3-1- هدف تئوری
یک دلیل برای لزوم مطالعه و تحقیق جدی و اساسی در مورد امکان تدوین ماهیت تئوری حسابرسی این است که برای ما راهحلها، یا حداقل سرنخهایی، در جهت رفع مشکلات فراهم شود. این دلیل فینفسه دلیل مطلوبی است. لکن دلیل دیگری نیز وجود دارد که مهمتر و قابل استنادتر است. اگر حسابرسی یک حرفه فراگیر باشد که هست، افرادی که در این حرفه اشتغال دارند باید در مورد آن کنجکاوی نشان دهند. شاید انتظار بیجایی باشد که هر حسابرسی که با مشکلات روزمره مواجه است، وقت قابل توجهی را صرف اندیشیدن در این موضوع نماید که چه میکند و چرا این کار از نظر اجتماعی مطلوب است. با این همه، به عنوان یک حرفه، اعضای آن باید کنجکاوی معقولی برای کاهش نادانستهها داشته باشند. باید برای درک قواعد بنیادی حاکم بر حرفه و عملکرد حرفهای، رغبتی وجود داشته باشد. به عنوان یک دانش نظاممند و سازمانیافته، باید برهان و دلیلی برای حسابرسی موجود باشد. باید روابط متقابل، تعامل، تطابق و سازگاری حسابرسی، با سایر زمینههای علوم شناخته شده باشد. کنجکاوی ما باید در حین کار حرفهای توجهمان را به این مسائل و مشکلات جلب کند. «رابینستون[1]» (1947، ص 220) در بحث از ماهیت علم، آن را به زیبایی بیان میکند:
«در حالی که به طور کلی مورد تأیید همگان است که سنگ بنای علم، تغییر شرایط زندگی انسان است. این امر برای آن است که تمدن انسان را غنی ساخته و عمر کوتاه انسان را روشن سازد. با وجود این، انگیزه واقعی که دانشمندان صدیق را تحریک میکند، کنجکاوی آتشین برای دریافت حقیقت است. هیچ چیز به اندازه یک تفکر مبهم و گنگ، تحریککننده یک دانشمند واقعی نیست. او امیدوار است که هر چیز را همان طور که هست ببیند.»
یکی از متفکران بزرگ قرن بیستم، اندیشه مشابهی را بیان کرده است:
«چه چیزی ما را وادار میکند تا به فکر تئوریهای متعدد باشیم؟ اصولاً برای چه به تئوریها میاندیشیم؟ پاسخ به این سئوال آخر ساده است؛ چون از ادراک لذت میبریم… انگیزه دقیقتری وجود دارد… این تلاشی در جهت وحدت و سادهسازی فرضیههای تئوری به طور کلی میباشد…»
سالها حسابرس به تأیید و اثبات ادعاهای مندرج در صورتهای مالی مشغول بوده و زمان اندکی برای چنین دروننگری داشته است، اما همچنان که کاملتر میشود، این بهانه و دستآویز، اعتبار خود را آرامآرام از دست میدهد. در واقع چیزی متناقض در مورد یک حرفه بدون حمایت آشکار به شکل یک ساختار جامع و منسجم از تئوری وجود دارد، نمیتوان هم خواهان حرفهای معتبر و سودمند بود و هم از ارائه پشتوانهای تئوریک برای آن فرار کرد، «ما به فلسفه حسابداری نیاز داریم».
[1] Robinstone
]]>