منبع پایان نامه با موضوع رهبری تحول آفرین، تحول گرا، رهبری تحولگرا
1 min read
رهبر تحول گرا از رسالت يا بينش سازمان آگاهي ايجاد مي كند و همكاران و پيروان را براي سطوح بالاتر توانايي و پتانسيل، توسعه ميدهد. علاوه بر اين، رهبر تحول گرا همكاران و پيروان را تحريك ميكند كه فراسوي منافع خودشان به منافعي توجه كنند كه به گروه بهره برساند (یعقوبی و اورعی؛1391).
رهبران تحولگرا از طریق تأیید اندیشهها و ارزشهای اخلاقی کارکنان و الهام بخشیدن به آنان برای اندیشیدن به مسائل با استفاده از شیوههای نوین، انگیزه فوق العادهای را فراهم میکنند. توانایی ارزیابی سبکها و پیامدهای سازمانی و دید آیندهنگر و ایجاد آرمان واحد در اعضای سازمان از اجزای رهبری تحولگرا هستند. رهبری تحولگرا نوعی چشمانداز واضح از آینده ترسیم میکند (ناظریانی؛1390).
رهبري تحول گرا فرآيند ايجاد تعهد به اهداف سازماني و توانمند ساختن پيروان جهت به تحقق رساندن آن اهداف است (Cannella & Monroe, 2012).
در رهبری تحولگرا تأکید بر فرآیند ایجاد و تقویت تعهد و سرسپردگی پیروان به اهداف سازمان و تقویت آنان در رسیدن به این اهداف است. برای رهبران تحولگرا جاذبه شخصی لازم است ولی کافی نیست. به علاوه یک رهبر تحولگرا دارای شرایط زیر است (کوثرنشان و همکاران؛1391):
به اهداف طولانی مدت توجه دارد
پیروان را به تعقیب یک بینش شخصی تشویق میکند و بجای آنکه با سیستم موجود کار کند، با تغییر و دگرگونی سیستم سازمانی به پیشبرد بینش مورد نظر میپردازد.
به پیروان کمک میکند تا مسئولیت بیشتری برای پیشرفتشان بپذیرند.
در زمان مناسب یک برنامه رهبری موفق را توسعه میدهد، لذا فعالیتهای تحولگرا بجای آنکه در افراد به خصوص ادامه پیدا کنند، در سیستم سازمانی ادامه مییابند.
به طور خلاصه رهبران تحولگرا بر تقویت پیروان و پیگیری تغییرات سازمانی و رسمی سیستمها، فرآیندها و ارزشهای جدید تأکید میکنند و در حقیقت کسانی که دنیا را تکان میدهند رهبران و مدیران تحولگرا هستند. این دسته از مدیران آزادی عمل بیشتری در کارشان دارند. زیردستان را به تحرک وا میدارند و برای نیل به اهداف به آنها الهام میبخشند و آنان را درباره اینکه هدف چگونه میتواند قابل دستیابی باشد تحریک مینمایند. آنها رابطه با زیر دستان را حفظ و آزادانه اطلاعات را با آنها تقسیم میکنند. مطالعات انجام گرفته در مورد مدیران اجرایی مؤسسات بازرگانی، افسران ارشد ارتش، مدیران ارشد دولتی و … نشان داده که مدیران تحولگرا در شغل خود بسیار کارآمد توصیف شدهاند (Bamford et al, 2011).
2-2-3)عناصر کلیدی رهبری تحولگرا و دستاوردهای آن
از عناصر اصلی رهبری تحولگرا میتوان به موارد زیر اشاره کرد(Ibraheem et al, 2011):
داشتن اهداف والاتر. این مدیران عمدتاً عشق عمیقی برای اهداف و مخاطبان خود دارند. اهدافی که برایشان سودآور هستند برای آنها ارزش درونی دارند که اغلب راهحلهایی را خلق کرده و به اشتراک میگذارند که به کاربران کمک میکند به اهداف خود برسند.
در اولویت قرار دادن نقاط قوت سازمان. این رهبران اهداف والای خود را بر اساس رشد و صمیمیت کارمندان خود و سپس نجات سازمان در مقابل تغییرات بازار، اولویتبندی میکنند. و در تمام این موارد التزام به فرهنگ مشارکت، هم از نظر فیزیکی و هم از نظر احساسی، دارند.
پیگیری نوآوریهای صنعتی. یکی از مسائلی که عشق دوطرفه بین مدیریت تحولگرا و کاربران نامیده میشود، تمایل به رسیدن به راه حلهای جدید انجام امور میباشد که در جهت کمک به کاربران خود از طریق استفاده از تجربیات آنها برای رسیدن به اهداف جدید است.
تاریخچه نجات و پیشرفت از طریق تحولات داخلی. رهبران تحولگرا اغلب تاریخچهای از تحولات داخلی دارند که برخی از آنها مخزنی از دانش و شعور سازمانی را ایجاد میکنند که منجر به فهم آنها از تحولات مربوط به علایق کارمندان خود میشود.
چند مورد از دستاوردهای رهبری تحولگرا به شرح زیر است (خائف الهی و دوستار؛1392):
ایجاد محیطی حمایتی که در آن مسئولیتها به اشتراک گذاشته میشود.
تشویق فعالیتهایی که به جای حمایت از تمایلات و نظرات شخصی از سازمان حمایت میکند.
داشتن آزادی برای تعیین استراتژی و تغییر مسیر.
بدست آوردن اعتماد و احترام از نوابغ و تحسین از سوی تیم کاری.
تحت تاثیر قرار دادن عملکرد و تاثیر تجاری فراتر از آنچه انتظار آن میرود.
2-2-4)روش تبدیل شدن به یک رهبر تحولگرا
باس14 (1997) راه تبدیل شدن به یک رهبر تحولگرا را در چهار گام توضیح داده است (افجه؛ 1392: 51):
سبک مدیریتی خود را شخصی کنید. دیدگاههای شخصی شده ارائه دهید. سبک رهبری خود را با شخصیتها، نیازها، و مهارتهای تیم خود سازگار کنید. بیش از آنکه یک رئیس باشید، یک مربی باشید. کار را بر اساس علایق و استعدادها تعیین و محول کنید، اما نقاط آسایش آنها را هم مورد چالش قرار دهید. از پیشرفت کاری آنها بدون در نظر گرفتن تصدیاشان حمایت کنید و به رشد آنها به عنوان یک فرد اهمیت دهید، و نه به عنوان یک کارمند.
مشوق خلاقیت باشید. شرایط شبیه سازی ذهنی را فراهم کنید. نوآوری را از طریق به چالش کشیدن فرضیههایی در مورد آنچه قابل انجام یا غیرقابل انجام است، پرورش دهید. با اشتباهات و شکستها به نحوی برخورد کنید که نشان
دهید از ریسک پذیری استقبال میکنید. حمایت خود را اعمال کنید، منابع را تامین کنید، و موانع تغییر را از سر راه بردارید. مسائل را به شانسهایی برای یادگیری تبدیل کنید. وقتی همه با شما موافق هستند، دوباره فکر کنید. نشان دهید که به تفکر مستقل اهمیت میدهید و برای افرادی که شما را به چالش میکشند، ارزش قائلید.
راهنمایی کنید، تشویق کنید و الهام ببخشید. انگیزشهای الهام بخش را تشویق کنید. تیم خود را در جهتی که میخواهید حرکت کند، به سمت اهداف بزرگ هدایت کنید. آنها را تشویق کنید تا از طریق تجلی علایق و اهداف شما و با خوشبینی و اعتماد و اتصال وظایفشان با یک هدف بزرگتر، در کار خود بهترین باشند. کار شما آنجا تمام نمیشود؛ آنها را متقاعد کنید تا از طریق به کارگیری استعدادهایشان و به کارگیری مجدد روحشان و جشن گرفتن موفقیتهایشان پیش بروند.
الگویی برای وظایف و نقشها باشید. تاثیرات ایدهآل را تضمین کنید. مطابق با استانداردهای اخلاقی عمل کنید؛ هم از نظر اخلاقی و هم از نظر کلامی. همانند کودکانی که از والدین خود تقلید میکنند، تیم شما از آنچه انجام میدهید نتبرداری کرده و از آن به عنوان الگویی برای چگونگی رفتار یا برخورد خود استفاده خواهند کرد. اینکار به صورت خودکار اتفاق خواهد افتاد، -چه آن رفتار مثبت باشد و چه منفی- مردم الگوها و مثالهای شما را دنبال خواهند کرد. این امر در مورد رهبران تحولگرا زیاد اتفاق میافتد- مردم به جد میخواهند شبیه شما باشند.
2-2-5) ویژگیهای رهبری تحولگرا
آولیو15 و همکارانش رفتار اصلی که رهبری تحولگرا را تشکیل میدهند را به شرح زیر بیان کردهاند (Stone et al, 2014): نفوذ مطلوب یا کاریزما، انگیزش الهامی، تحریک هوشی، ملاحظات شخصی.
نفوذ مطلوب یا کاریزما. سرافرازی، فرهمندی، احترام و وفاداری بیچونوچرای پیروان از رهبری است که حس آرمانی را انتقال میدهد. نفوذ مطلوب باعث میشود که رهبران به عنوان مُدلهایی از نقش و الگوی رفتار برای پیروان باشند.
انگیزش الهام بخش. برانگیختن و بالا بردن انگیزش در پیروان که با توسل به احساسات آنها صورت میپذیرد. تاکید انگیزش الهامبخش بر احساسات و انگیزههای درونی است نه بر تبادلات روزانه بین رهبر و پیروان.
تحریک هوشی (فکری). برانگیختن پیروان به وسیلۀ رهبری به منظور کشف راهحلهای جدید و تفکر مجدد در مورد حل مشکلات سازمانی توسط پیروان است. در واقع رفتار رهبر، چالشی را برای پیروان ایجاد میکند که دوباره در مورد کاری که انجام میدهند، کوشش و تلاش و در مورد چیزی که میتواند انجام یابد، دوباره تفکر کنند.
ملاحظات شخصی. توجه به تفاوتهای فردی پیروان و ارتباط با تکتک آنها و تحریکشان از طریق واگذاری مسوولیتها برای یادگیری و تجربۀ آنها است. افراد به وسیلۀ رهبران حمایت میشوند و رهبران در رابطه با توجه به احساسات و نیازهای شخصی آنها نگران هستند.
به طور خلاصه، رهبری تحولگرا بر پیروان خود اثر بسیار قوی میگذارد. رهبر تحولگرا چشماندازی را به شیوهیی جذاب و روشن شکل میدهد و چگونگی رسیدن به آن چشمانداز را بیان میکند. و با اعتماد به نفس و با خوشبینی عمل میکند و این اطمینان را به زیردستان انتقال میدهد، ارزشها را با اقدامات نمادین تاکید میکند، با الگو بودن هدایت میکند، و کارکنان را برای رسیدن به چشمانداز توانمند میسازد (Stone et al, 2014). رهبران تحول آفرین به چند دلیل موثر هستند : آنها قادرند هم پیروان خود را متحد کنند و هم اهداف و باورهای پیروان را تغییر دهند. رهبران تحول آفرین تصویری از یک چشم انداز آینده را به پیروان خود ارائه میکنند. از آنجا که چنین رهبرانی قادرند یک چشم انداز روشن و مورد نیاز را شکل دهند، احتمالا قادر به برانگیختن کارکنان برای مشارکت در آن چشم انداز هم هستند. رهبران تحول آفرین زیردستان را برای انجام کار بیش از حد انتظار بر میانگیزانند (کوثرنشان و همکاران؛1391).
2-2-6) مشکلات رهبری تحولگرا
فولمر، گیبز و اسمیت16 اشاره میکنند که جهانی شدن، مقررات زدایی، تجارت الکترونیک و تغییر سریع تکنولوژیک، شرکتها را مجبور به ارزیابی مجدد روش فعالیت خودشان میکند. ناپایداری و پیچیدگی ممکن است قابلیت پیش بینی محیط را خیلی پایین آورد و بر نوع رهبری در حال ظهور در سازمان تاثیر بگذارد. در یک محیط ناپایدار، سبک جدید مدیریتی که داراییهای نامشهود را قادر به توسعه و ظرفیتهای پویا را قادر به فعالیت کند، مهم است. سازمانها نمیتوانند چنین ائتلاف مجدد استراتژیک را بدون تاکید بر یک رهبری تحول آفرین خلق نمایند. گیبز به پیچیدگی و کمیابی محیطی به عنوان عوامل خارجی تاثیر گذار بر شکل رهبری تحول آفرین مورد نیاز، توجه نمود. بعضی از نویسندگان تجاری معتقدند که چالشهای شرکتها در هزاره سوم، این است که چطور سازمانها رهبری شوند که مولد دانش و پرورش دهندة آن باشند، چطور متکی به قضاوت و غریزه باشند، چطور در یک دنیا با تعداد فزایندهای از شرکتها زندگی کنند (Mirkamali et al, 2011). یک چالش بزرگ برای رهبران تحول گرا در هزاره سوم، یافتن راههایی برای تشویق هر یک از کارکنان برای به فعل درآوردن پتانسیلهای بالقوه آنهاست. یکی دیگر از چالشهای پیش روی رهبران تحول گرا، تنوع زیاد نیروی کار است. جوامع سازمانی شامل افرادی از کشورها و فرهنگهای گوناگون خواهد بود که ممکن است دارای ساختار ارزش ویژهای باشند. بنابراین رهبرا
ن تحول گرا باید یاد بگیرند که باورها، ارزشها، رفتارها و فعالیتهای تجاری – رقابتی شرکتها را در نواحی و فرهنگهای متنوع شناسایی و ارزیابی کنند و نسبت به رشد و توسعه آن گام بردارند. چالش دیگر پیش روی رهبران تحول گرا این است که چطور هنجارهای ارزشی را برای هدایت فعالیتهای شرکت و رفتار افراد تلقین کنند (Zarrabi & Vahedi, 2012).
پاوار و ایستمن17 پذیرش رهبری تحول آفرین را به عنوان یک عامل مهم تسهیل کننده ظهور رهبری تحول آفرین مورد توجه قرار داده اند. آنها پذیرش سازمانی رهبری تحول آفرین را حدی تعریف کردهاند که یک سازمان به وظایف رهبری تحول آفرین نظیر بیان چشم انداز، تزریق ارزشها و ایدئولوژی جدید و پیوند دادن علائق فردی و جمعی پاسخ میدهد یا به آنها کمک میکند. بنابراین ناپایداری محیط خارجی ممکن است به پذیرش رهبری تحول آفرین از طرف اعضای سازمان تاثیر بگذارد. زمانی که محیط خارجی ناپایدار و آینده سازمان در خطر است، اعضای سازمان ممکن است به آسانی تلاش یک رهبر تحول آفرین را از طریق معرفی تغییرات عمده برای انسجام مجدد شرکت قبول کنند. یک رهبر تحولگرای مؤثر باید]]>