تحقیق رایگان درباره حقوق کیفری ایران
1 min read
ب- اهداف تحقیق
هدف از تحقیق بررسی تطبیقی شهادت شهود در حقوق کیفری ایران و فقه امامیه میباشد در این تحقیق تفاوتها و وجوه تشابه شهادت شهود در فقه و حقوق کیفری ایران مورد بررسی قرار میگیرد . و دیدگاههای مختلف فقهی و قوانین مختلف بررسی میگردد .
ج- پرسشهای تحقیق
پرسشهایی که در این تحقیق میتوان به آن اشاره نمود :
1-آیا شهادت شهود به عنوان یکی از ادله اثبات دعوا طریقیت دارد یا موضوعیت دارد ؟
2-آیا شهادت کتبی حجیت شرعی و یا اعتبار قانونی دارد ؟
د- فرضیههای تحقیق
فرضیه هایی که در این تحقیق می توان به آن اشاره نمود :
1-در حقوقی کیفری کشور ایران شهادت شهود طریقیت دارد و اعتبار آن به نظر قاضی واگذار گردیده است .
2-در خصوص شهادت کتبی (کتابت) در بین فقها و حقوقدانان اختلاف نظر وجود دارد.
و- سازماندهی تحقیق
این پایان نامه از مقدمه و دو فصل مجزا تشکیل شده است که فصل نخست شامل دو مبحث میباشد مبحث نخست شامل مفاهیم و مبانی و درآمدی بر مختصات شهادت شهود میباشد که واژگان اصلی و واژگان مهم و مرتبط با آن تعریف میگردد . و مبانی شرعی و قانونی و تاریخی شهادت شهود در این فصل مورد بررسی قرار میگیرد . و فصل دوم شامل شرایط اعتبار جرح و تعدیل و درآمدی بر مسئولیتهای شهود میباشد . که در آن به شرایط اعتبار شهادت که شرایط ایجابی و سلبی میباشد و شرایط شاهد و جرح و تعدیل شهود پرداخته میشود . و مبحث سوم آن به مسئولیتهای کیفری و مدنی شهود پرداخته میشود . و در پایان نتیجه گیری از پایان نامه و پیشنهادات ارائه میگردد .
مبحث نخست :
مفاهیم ، مبانی
گفتار نخست : واژه شناسی
الف- واژگان اصلی
1-شهادت:
در قوانین ما شهادت تعریف نشده است و برای یافتن مفهوم مناسب از گواهی دادن ناچار باید از اندیشههای عالمان یاری خواست ، ولی پیش از استقراء و داوری در این باب ، لازم است به چند داده مهم درباره ماهیت شهادت توجه کرد :
1.چنان که از مفهوم عرفی شهادت نیز استنباط میشود ، گواهی دادن نقل حادثه ای است که رخ داده و شاهد آن را دیده یا شنیده یا لمس کرده و چشیده یا بوییده است : مانند دیدن ایراد ضرب و شنیدن ناسزا و اقرار و لمس آلت قتل و چشیدن مشروبی که زیان دیده با خوردن آن مسموم شده یا بوییدن عطر . استفاده از دو حس بینایی و شنوایی شایع تر از سایر حواس است و به همین جهت بیشتر تعریفها به اعلام دیدهها و شنیدههای شاهد تکیه میکند در تمام این مثالها ، گواه به احداث امری نو نمیپردازد و تنها به نقل و تصدیق رخ دادههای پیشین اقدام میکند . به بیان دیگر ، شهادت از مقوله اخبار است نه اشیاء و به همین جهت نباید آن را در زمره اعمال حقوقی آرود .
2.اخباری که در کلام شاهد میآید ، به زیان خود او نیست و دلالت بر وجود حق یا تعهدی بر ذمه او نمیکند . اقرار هم اخبار به حق است و از این رو به شهادت میماند ؛ ولی ویژگی این اخبار در مفاد آن نهفته که به زیان اعلام کننده و سود دیگری است . قانون مدنی نیز اقرار را اخبار به حقی توصیف میکند که برای غیر و به ضرر خود باشد در شهادت ، گواه حادثه ، طرف دعوا نیست؛ بی طرفی است که از معلومات او برای اثبات حق استفاده میشود و احتمال دارد به سود یکی از دو طرف دعوا و به زبان دیگری باشد .
3.شهادت نیز همانند اقرار باید اعلام شود مادامی که شخص سخنی نگفته باشد ، نمیتوان تصدیقی را به او نسبت داد و از سکوت نمیتوان نظر شاهد را استنباط کرد (لاینسب لساکت قول ) این گفته بدان معنی
نیست که شهادت بایستی به لفظ باشد . ممکن است گواه در برابر پرسش دادگاه با حرکت سر یا دست موضوعی را تصدیق یا انکار کند یا مفاد شهادت خود را بنویسد و این اقدام از اعتبار شهادت نمیکاهد ، هر چند که این گونه پاسخ دادن شایع و متعارف نیست و تنها در موردی از اشاره استفاده میشود که شاهد توان گفتن نداشتن باشد . منتها ، باید پذیرفت که در شهادت با اشاره ، تفسیر حرکت شاهد به عهده دادرس است .
اعلام اراده در صورتی اثر دارد که به قصد اخبار باشد . اگر ثابت شود که مقصود شاهد با ظاهر عرفی حرکت او متفاوت است و او قصد تصدیق و انکار هیچ واقعه ای را نداشته یا مقصود او به آنچه دادگاه استنیاط کرده است تفاوت دارد ، شهادت تابع مقصود واقعی است ، به ویژه در صورتی که در دادرسی هدف کشف واقع باشد نه فصل خصومت . قانون مدنی نیز در ماده 1319 به شهادت خلاف واقع ترتیب اثر نمیدهد .
4.موضوع اخبار وقایع مادی و خارجی است نه استنباط از قوانین یا آثاری که قانون بر آن وقایع بار میکند به عنوان مثال ، تصدیق به حضور در دفتر اسناد رسمی و تسلیم مبیع و ثمن و امضای دفتر از اموری است که به شهادت اثبات میشود ولی اظهار عقیده نسبت به لزوم بیع و آثار آن در قلمرو شهادت به معنای خاص آن نیست .
درست است که در دعاوی بین المللی گاه دادگاه از راه شهادت و اظهار عقیدههای اهل نظر به راه حل معتبر در حقوق خارجی دست مییابد ، ولی ، در واقع دادگاه به آنچه احراز آن در صلاحیت خود او است میپردازد و در راستای آن به گفته معتمدان تکیه میکند و نباید آن را با شهادت ، به معنی دلیل اثبات موضوع اشتباه کرد . یکی از سؤالاتی که دربارۀ شهادت به ذهن خطور میکند این است که آیا شهادت حق است یا تکلیف و ثمرۀ آن در این است که در صورت حق بودن شهادت، شاهد میتواند از ادای شهادت خودداری کند و در مقابل، دادگاه نمیتواند او را الزام به ادای شهادت نماید؛ زیرا افراد در اعمال حق خود مخیّر هستند اما اگر تکلیف باشد شاهد تابع نظر دادگاه خواهد بود و هرگاه دادگاه بخواهد میتواند برای ادای شهادت، جلب و احضار نماید و شاهد هم مکلف به ادای شهادت خواهد بود.
فقهای شیعه شهادت را تکلیف میدانند و ادای شهادت را واجب و اجماع علما بر این است که ادای شهادت واجب کفایی است و برخی هم آن را واجب عینی میدانند [ مبانی تکمله المنهاج، آیت الله خوئی، ج 1، ص 139] .فقهاء دلایلی را از کتاب و روایات برای تکلیف بودن شهادت میآورند. در قرآن آیات زیادی بر وجوب شهادت دلالت دارد: «وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَهَ وَمَن یَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ…» بقره آیه 283- و آیات دیگری مانند طلاق آیه 2- نساء آیۀ 135- بقره آیۀ 282
روایات زیادی هم بر وجوب شهادت دلالت دارند، پیامبر (ص) فرمود: کسی که شهادت را کتمان کند و یا طوری شهادت دهد تا بوسیله آن خون مسلمانی ریخته شود و یا مال مسلمانی را به دست آورد در قیامت با روی سیاهی محشور خواهد شد و بر صورتش زخمی نمایان خواهد بود که خلایق او را با اسم و نَصَب خواهند شناخت. 1
از نظر قانون، در قوانین جمهوری اسلامی ایران هرگاه صحبت از شهادت و بیّنه است بر احضار یا جلب شاهد نیز تأکید شده است به عنوان نمونه: مواد 224 و 225 قانون آیین دادرسی کیفری، شاهد از نظر قانونی مکلف است در دادگاه حضور یابد ولی طبق اصل 38 قانون اساسی کشور، اجبار به شهادت مجاز نیست. 2

در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
تحمل شهادت: معنی التزام است که شاهد ملتزم میشود آنچه را دیده و شنیده بیان نماید. ضابطه و قاعده در شهادت وجود علم است که از طریق دیدن و شنیدن یا هردوی آنها به دست میآید به استثنای مواردی که شهادت به استفاضه کافی است: بعضی از امور بوسیله شنیدن و شیاع بین مردم که در فقه به آن استفاضه گویند ثابت میشود. 1
مستند علم در شهادت: در شهادت علم باید مستند به حسّ باشد ولی عدهای استناد به حس را در علم شرط نمیدانند و تأکید نمودهاند اگر از راههایی چون تواتر، خبر همراه با قراین دالّ بر صحت و شهرت، علم بدست آید کافی است. امام خمینی (ره) در این باره میفرمایند، ضابطه این است که باید شهادت با یقین و علم قطعی همراه با حد بنابراین در مواردی که دیدن در دیدنیها و شنیدن در شنیدنیها و… ممکن است از طریق دیگری غیر از حواس پنجگانه مانند تواتر و شهرت هم علم بدست آید بلی اگر از طریق غیر عادّی مثل رمل و جفر باشد اشکال دارد. 2 کلمه شهادت در لغت از فعل ثلاثی مجرت شهد ، یشهد ، شهودا و شهاده گرفته شده است . گفته شده این کلمه اگر بدون حرف اضافه استعمال شود به معنای ادراک و حضور است و با حرف اضافه «علی» به معنای اخبار قاطع بوده و استعمال آن با حرف «باء»مانند ( شهد عندالحاکم لفلان علی فلان بکذ3ا»به معنای ادای شهادت و یا قسم است معنای اخیر مترادف جمله «حلف بکذا»(قسم خوردن به کذا4 ) است علامه راغب اصفهانی5 کلمات «شهود» و« شهادت » را به معنای حضور به همراه مشاهده توام با بصر (چشم ) و یا بصیرت و گاهی به معنای حضور تنها معنی نموده و در ادامه مطلب خود اضافه مینماید : شهادت گفته ای است که از روی علم صادر شده و به مشاهده توسط بصر یا بصیرت حاصل شده باشد ، از لفظ شهادت تعبیر به شهادت از حکم نیز شده است مانند » شَهِدَ شاهِدٌ مِن اهلها »(گواهی داد گواهی ، از اهل و خاندان آن زن 6) در کتاب فرهنگ اصطلاحات فقه اسلامی آمده است : ابلجمله چنان که در کتاب المهذب ولاختیار لتعلیل المختار مینویسد شهادت در اصل به معنای « حضور » است و در شرع خبر دادن از چیزی ( واقعه ای ) است که هنگام وقوع و حدوق آن حاضر بوده و آن را مشاهده نموده است7 . باید گفت «شهادت» هم دارای معنی اسمی است و هم دارای معنی مصدری ، معنی اسمی آن مانند استعمال این کلمه در آیه شریفه « عالِمُ الغَیبِ وَ الشَهادهِ1»(دانای نهان و آشکار) میباشد در آیه مزبور کلمه شهادت در مقابل کلمه غیب آمده است . علاوه بر آن این کلمه در معنی خبر قاطع نیز استعمال میشود و معنی مصدری آن « حضور داشتن » ، «درک نمودن » و « اطلاع داشتن » و همچنین « اخبار قاطع دادن » است .
در قرآن کریم نیز آیاتی که موید استعمال کلمه شهادت در معنای حضور و اخبار قاطع باشد وجود دارد . آیه شریفه « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَهرَ فَلیَصُمهُ »2(پس هر کس از شما حضور در ماه داشته باشد و آن را درک نماید باید آن را روزه بگیرد ) از جمله آیاتی است که در آن به معنای « حضور » این کمله توجه شده است . در آیات « وَاللهُ یَشهَدُ اِنَّ المُنافِقینَ لَکاذِبون »3( و خداوند گواهی میدهد که منافقین دروغگویانند ) و «لاتقبلوا لهم شهاده ابدا» کلمه شهادت و همین طور فعل آن در معنای « اخبار قاطع » استعمال شده است برای این کلمه و مشتقات آن معانی و استعمالات مختلف دیگری نیز ذکر شده است ، اما آنچه در این نوشته بیش تر مورد نظر قرار گرفته است دو معنای اخیر کلمه مزبور است که در هر دو معنا اسم فاعل آن کلمه « شاهد » است .
معادل فارسی « شهادت » را کلمه « گواهی » دانستهاند4 و فاعل آن که کلمه « شاهد» است معادل « گواه 5» ذکر شده است گفته شده « گواهی گاهی به معنای تصدیق است که در این صورت با مفهوم شهادت فرق دارد . 6
فقها و حقوقدانان برای شهادت تعاریف متعددی بیان کردهاند . در کتاب جواهر الکلام آمده است « شهادت لغتا به معنای حضور است و یا علمی که از آن تعبیر به اخبار از روی یقین شده و شرعا اخبار قطعی از حقی است که برای دیگری لازم و ثابت و محقق شده و این اخبار از ناحیه غیر حاکم است … و مرجع در آن ( در شناخت و فرق گذاری ما بین شهادت و دیگر اخبار ) عرفی است که صلاحیت دارد ما بین شهادت و اخبار فرق بگذارد1 » صاحب جواهر (ره) پس از ذکر نظرات عده ای دیگر در انتهای مطلب میفرمایند : « تمامی آنچه که شهادت ، شمرده میشود در آن تعدد ( افراد ) و احکام ثابت دیگر آن اعتبار شده در غیر این صورت شهادت نمیباشد و ظاهر این است که عرف به همین معنی ملتزم شده و قیود حاکم و غیر آن را دخالت نمیدهد »
در کتاب جامع المدارک پس از ذکر تعریفی که در کتاب جواهر الکلام آمده است آورده شده : «ممکن است گفته شود شهادت به معنای لغوی و عرفی خود باقی است ، پس گاهی (در شهادت ) نظر به اخبار است مانند شهادتی که راجع است به موضوعات خارجیه همچون شهادت به نفع]]>