انیمیشن ونسان دوست داشتنی روایتی از زندگی «وینستنت ون گوگ»، نقاش مشهور هلندیه که در زمان زندگی خود بوی چندانی از این معروفیت جنگ و استعداد اون پس از مرگش کشف شد.
ون گوگ پایه گذار سبک و راه روشی نوین در هنر نقاشی بود، سبک اکسپرسیونیسم و همین امر آثار اونو با بقیه نقاشیای دوران خود جدا می‌کرد. فرق و یکتا بودن سبک کار ون گوگ باعث شد تا در طول مدت عمر خود فقط دو عدد از تابلوهایش به فروش برسه و از همین رو اون در بیشتر دوران زندگانی اش طعم فقر رو می‌چشید. فارغ از این مسائل، زندگی ون گوگ دارای فراز و نشیبای بسیاری بوده که در کنار شخصیت خاص اون اتفاق افتادن. (بعضی حتی می‌پندارند که این نقاش هلندی یه جور جنون داشته.
حرفا درباره ون گوگ کمی مثل صحبتا و شایعات مطرح شده درباره صادق هدایت خودمونه.)

آثار اقتباسی خیلی از زندگی ون گوگ ساخته شده و تا حالا بازیگران مطرحی چون کرک داگلاس نقش این نقاش رو اجرا کردن، اما این بار دو کارگردان تقریبا بی تجربه با بودجه ای کم، دست به ساخت انیمیشنی از زندگانی ون گوگ زده ان که دست کم از نظر فنی و چگونگی ساخت اون، انگشت حیرت رو به دهن همه گذاشته.
انیمیشن ونسان دوست داشتنی با کمک ۱۲۰ هنرمند مطرح و نقاش از سرتاسر دنیا ساخته شده و همه ۶۵هزار فریم داخل انیمیشن به وسیله این آدما به تصویر در اومده‌ان. از اون مهم تر اینکه همه نقاشیای ترسیم شده سبک اکسپرسیونیسم خود ون گوگ رو به طور کامل رعایت کردن و با دیدن انیمیشن انگار که آثار این هنرمند دوست داشتنی جون گرفته و به حرکت درآمده ان.

این حجم از کار و فعالیت مدت زمان طولانی رو طلبیده و به گفته سازندگان ساخت کامل اون ۷ سال زمان برده، باحال اینجاس که سهم خیلی از بودجه محدود ونسان دوست داشتنی به وسیله مردم و به وسیله سایت کمپین کیک استارتر جمع آوری شده.
(سایت کیک استارتر مجموعه ایه که در اون افراد ایده های خلاقانه خود در هر زمینه ای رو با بازدیدکنندگان سایت در میان گذاشته و از اونا طلب همیاری واسه رسیدن به کمترین حد ممکن سقف بودجه لازم واسه عملی شدن ایده می‌کنن.) موفقیت ونسان دوست داشتنی در رویدادهای جورواجور سینمایی و بردن جوایز جور واجور نشون داده که واسه ساخت یه اثر هنرمندانه حتما احتیاجی به بودجه های زیاد استودیوهای هالیوودی و ترسیم انیمیشنای پرزرق و برق نیس.

و اما داستان ونسان دوست داشتنی کدوم بخش از زندگی شخصیت مرموز ون گوگ رو روایت می‌کنه؟ جزییات مرگ ونسان تا به امروز هم در هاله‌ای از ابهام هست و کسی نمی‌دونه دقیقا ونسان به چه دلیل و به وسیله کی مرد؟ حتی مسایل پیش اومده در چندماه قبل از مرگ مرموزش خیلی روشن نیس، اون یکی از گوش‌های خود رو برید و به فاحشه‌ای (در بعضی روایات یه خدمتکار) که علاقه‌ نسبی بدو داشت به عنوان هدیه داد اما اینکه به راستی اون خودش این کار رو کرده و یا درزمان یه دعوا با یکی از دوستان دیگه هنرمندش یعنی «پل گوگن» اتفاق افتاده؟ کارشناسان حتی بر سر دلیل بریدن گوش اختلاف نظر دارن و تموم این مسایل هم اینکه روابط عاشقانه مبهم ون گوگ دستمایه فیلمنامه انیمیشن ونسان دوست داشتنی شده.

مقاله دیگر :   نگاهی به فیلم های بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر [قسمت اول]

داستان یه سال بعد از مرگ هنرمند هلندی شروع شده و از زبون پسر پستچی مخصوص ون گوگ روایت می‌شه، پسری که به دستور پدر بیمارش آخرین نامه ون گوگ رو باید به وارث اون یعنی برادرش تئو برسونه. اون با اکراه این کار رو قبول می‌کنه و وقتی به محل زندگانی ون گوگ می‌رسد متوجه چاله‌هایی در جریان مرگ اون می‌شه که منتهی به روشن شدن شم کارآگاهی اون می‌شه. این وسط فلش‌بک‌هایی هم به زمان زندگی ون گوگ زده می‌شه و بیننده به همراه پستچی کارآگاه همراه می‌شه تا رازهای زندگی نقاش هلندی رو کشف کنه.

موسیقی در کنار تصاویر اکسپرسیونیستی انیمیشن حس و حال خاصی رو به یدونه یدونه نماها بخشیده که هر هنرمندی رو عاشق خود می‌کنه. بازیگرانی که در نقش کاراکترها بازیگری کرده و بعد به وسیله دست نقاشی شده‌ان کار خود رو به درستی و با دقت تموم انجام داده و از اون دقیق‌تر موضوع گریم، طراحی لباس و صحنه کاره که در بعضی سکانس‌ها دقیقا با آثار مشهور ون گوگ مطابقت داره.
بخش اعظمی از شخصیت‌ها آدمایی هستن که پرتره‌های معروفی از اونا به وسیله ون گوگ کشیده شده و دیدن چهره‌هاشون که این بار مازاد بر حس ناب نقاشی، با تموم وجود خود حرف می‌زنند و حرکت می‌کنن تشویق رو داره.

شاید ضعف فیلمنامه مخصوصا در اواسط کار که زیادتر از اندازه به ژانر جنایی نزدیک می‌شه به چشم بیاد، اما این ضعف در پشت ‍پرده طراحی بی‌مثل انیمیشن قایم شده و داستان رازآلود زندگی ون گوگ به اندازه کافی مخاطب رو جذب خود می‌کنه، ضمن اینکه ونسان دوست داشتنی برخلاف بقیه انیمیشن‌ها شک نداشته باشین مخاطب خاص و هنردوست خود رو داره.

«هر چی بیشتر می‌اندیشم بیشتر حس می‌کنم که واقعاً هیچ چیزی هنرمندانه‌تر از عشق به مردم نیس»، این جمله ون گوگ و آثار رنگارنگش با وجود تم غمگین خود مشخص می‌کنه که اون با وجود تموم خنجرهایی که از مردم می‌خورده و فقر و تنگدستی‌ و ندیده گرفتنش، اصلا از هیچکی و هیچی نفرت نداشته و همیشه کورسوی امیدی به زندگی داشته.
سازندگان ونسان دوست داشتنی تونسته‌ان حق مطلب رو درباره این امید در لابه‌لای اثر خود ادا کنن و با وجود ضعف‌های موجود در فیلمنامه، باید واسه اونا به موجب تلاش و هنرشون، وایس تاده دست زد.

توضیح: تیتر براساس کتاب زندگینامه ون گوگ به نوشته ایروینگ استون انتخاب شده.