شاید پس از تماشای یه فیلم پرحادثه و ترسناک تنها چیزی که می تونه باعث آرامش و کاهش تنش داخلی شما شه یه پایان خوش باشه اما همیشه این اتفاق رخ نمی ده. علاوه بر این پایانای خوش دیگه تکراری شده و در خیلی از فیلمای از همون اول میشه گفت که کی زنده مونده و کی می میره. اما بعضی از فیلما به جای باقی گذاردن شخصیتای خوب یا قهرمانان داستان، ترسی از برخوردی واقع گرایانه داشتن با اونا نداره و همین موضوع تماشای این فیلما رو مشکل می کنه.
شاید بهترین نمونه در این مورد سریال «بازی تاج و تخت» باشه که بیننده اون باید هر لحظه واسه مرگ یکی از شخصیتای دوست داشتنی و اصلی سریال آماده باشه. در دنیای سینما هم نمونه هایی مثل این پیدا میشه که پایان بندی مرگباری دارن و حتی هیچ کدوم از شخصیتای اصلی داستان هم زنده نمی مانند.

بعضی وقتا حتی مرگ شخصیتای اصلی رضایت فیلمساز رو جلب نکرده و با سکانسی ترسناک تموم آدمی نابود می شن.
از دید هنر سینمایی قدرت کشتن شخصیتای اصلی در طول داستان یه ریسکه اما اینجور هدفی در نگاهی واقعی به زندگی شخصیتا باعث می شه که حدس زدن پایان داستان واسه تماشاگر سخت بوده و همین موضوع بر جذابیت فیلم اضافه کنه.
در ادامه این مطلب می خوایم شما رو با فیلمایی آشنا کنیم که در آخر خود به هر شکلی همه شخصیتای داستان رو از بین می برن. اینو هم به این موضوع دقت لازم رو به عمل بیارین از اونجایی که واسه مشخص شدن ادعای مطرحه در عنوان مطلب چاره ای جز بازگویی بخشای از داستان فیلم نداریم، از قبل از اسپویل کردن داستان فیلم پوزش می خوایم.

۱۵- مالیخولیا

لارس وون تریه با ساخت سه گانه «افسردگی» انقلابی در سینما بپا کرد که هر یک به موضوعی متفاوت با بن مایه ای برابر می پرداخت. در فیلم «مالیخولیا» (Melancholia) که بعد از «ضد مسیح» (Antichrist) و قبل از «نیمفومینیاک» (Nymphomaniac) ساخته شد، وون تریه موضوع افسردگی رو از دیدگاهی تازه و از راه ظهور یه سیاره جدید مورد بررسی قرار میده. در اول انگار این سیاره جدید بدون ایجاد مشکل واسه زمین و برخورد با اون از کنار سیاره ما میگذره اما یهو تغییری در راه اون اتفاق افتاده و در برخوردی مرگبار که فیلم با وقوع اون تموم میشه.

قسمت بزرگی از اون چه که در اندازه جهانی یا خارج از زمین میگذره در فیلم به تصویر کشیده نمی شه و در صحنه پایانی فیلم تنها ۳ شخصیت رو می بینیم که تمثیلی در اندازه کوچیک از روبرو شدن متفاوت آدما با مرگه که بعضی خیلی آروم اونو در آغوش گرفته و یه سریای دیگه ترسی غیرقابل بیان از اون دارن. شاید بشه ادعا کرد که سکانس پایانی فیلم «سرکش یه» که در ادامه به اون اشاره می شه از فیلم «مالیخولیا» الهام گرفته شده که در اون فیلم هم شخصیتای اصلی داستان با مرگ از راه نابودی سیاره زمین کنار میان و اونو قبول می کنن.

۱۴- شب مردگان زنده

انگار زامبیا هیچ وقت همه ندارن و تماشاگران هم شاید بعد از یه مدت تماشای داستانای مشابه در ژانر زامبی خسته شن اما زامبیا هنوزم یکی از ترسناک ترین عاملای ژانر ترسناک باقی مونده ان. واقعیت اینه که زامبیا همه جا دیده می شن؛ در فیلما،کتابا، کمیکا، سریالا، بازیا و برنامه های کامپیوتری و البته نمادی از یه واقعیت بزرگ تر حساب می شن.
هم اینکه زامبیا حسی از ترس دائمی رو در بینندگان ایجاد می کنن چون یه خطر تعقیب کننده حساب می شن که هر لحظه ممکنه خود رو نشون بده و اینجوری میشه توقع داشت که هر لحظه یه زامبی شما رو از پشت گرفته و به یکی مثل خودش تبدیل کنه.

این همون چیزیه که بیشتر از هر چیز دیگری بیننده رو از زامبیا می ترسونه. اینجوری میشه ادعا کرد که در سریال «مردگان متحرک» (The Walking Dead) هم که مهمترین و پرطرفدارترین نمونه فیلما و سریالای زامبی در دوران معاصره، سرنوشت شخصیت ریک مرگ میشه. اما همه چیز از فیلم «شب مردگان زنده» (Night of the Living Dead) شروع شد که واسه اولین بار ژانر زامبی محور رو ساخت. جورج رومرو فیلمی بیرحمانه و بسیار خشن ساخت که واسه تماشاگران ان دوران بسیار ترسناک و البته غیرقابل تحمل بود. در طول فیلم هر بار یکی از شخصیتای اصلی داستان به وسیله زامبیا کشته و یا در راه فرار و تقلا واسه نجات جون خود رو از دست میده. اما خوفناک ترین صحنه این فیلم سکانس پایانیه که شخصیت بن، تنها بازمانده این کارناوال مرگ، با یه زامبی اشتباه گرفته شده و به وسیله گروهی تیرانداز کشته می شه.
این پایان تلخ بیان کننده دیدگاه رومرو در مورد نبود وجود عدالت اجتماعی در جامعه الان بشریه.

۱۳- آر ئی سی

در فیلمای ترسناکی که به روش شبه مستند (found footage) ساخته می شن معمولاً کارگردانان همه شخصیتای رو از بین می برن که یکی از قوانین این ژانره. وقتی که می بینین شخصیتای فیلم در حال فیلمبرداری از اتفاقات داستان هستن و در صورت وقوع هر گونه رخدادی دست از ضبط داستان نخوان کشید طبیعیه که تنها راه واسه ارائه یه پایان واقعی و قابل باور کشتن همه شخصیت هاییه که در پشت دوربین قرار می گیرن. فیلم «آر ئی سی» یا «ضبط» (REC) ساخته خوامه بالاگورو و پاکو پلازا فیلمی بسیار مشکی و ترسناکه که داستان اون تقریباً تنها تو یه ساختمون اتفاق می افته. در داستان فیلم یه گزارشگر به نام آنجلا و گروهی از آتشنشانان باید راه خود رو در ساختمون نامبرده از بین ترس بی سابقه ای باز کنن و در این راه کم کم به منبع اصلی این وحشت نزدیک می شن.

در آخر تنها آنجلا در پنتهاوس ساختمون دیده می شه و در حالی که تاریکی همه جا رو فرا گرفته، هیولایی مخفی آنجلا رو به درون تاریکی میکشه و در حالی که دوربین افتاده از دست ایشون بازم به ضبط ماجرا می پردازه، آنجلا جیغ زنان به درون تاریکی میره و همه می دونن که چه سرنوشتی در انتظار اونه. فیلم «آر ئی سی» بعدا بازسازی شده و یه نسخه انگلیسی که واسه ذائقه تماشاگران آمریکایی مناسب بود از روی اون ساخته شد که شاید زیباییای صحنه آخر فیلم اورجینال در اون دیده نمی شد.

۱۲- خاکستری

فیلم «خاکستری» (The Grey) رو همه بهترین فیلم لیان نیسن از زمان روی آوردن اون به ژانر مهیج می دونن چون این یکی به جای نشون دادن یه پدر پر طاقت و سمج و دوست داشتنی که به هر قیمتی دست از مراقبت از بچه هاش نمی کشه، بحران اگزیستانسیالیستی یه مرد رو در سرزمین سرد و وحشی آلاسکا به تصویر میکشه که بیشتر از دیگر آثار اون ارزش سینمایی داره.
مرکزیت اصلی داستان روی شخصیت اوتوی با بازی نیسن استواره که همراه با تیمی از کارگردان یه مرکز استخراج نفت در آلاسکا و پس از سقوط هواپیمایشان نه فقط باید با سرما و گرسنگی مقابله کنن بلکه خطر اصلی که باید از اون فرار کنن دسته ای گرگ بیرحم و گرسنه س که به تعقیب اونا پرداخته و تلاش در شکار اعضای گروه دارن.

مقاله دیگر :   پربیننده ترین نمادهای بازار بورس ایران در هفته اول فروردین ۹۸

یدونه یدونه اعضای گروه یکی پس از دیگری شکار می شن تا این که تنها اوتوی باقی می مونه تا با رهبر گروه گرگا مواجه بشه. البته همونطور که کسایی که این فیلم رو دیده ان می دونن، پایان فیلم مبهمه و جو کارناهان، کارگردان فیلم، قبل از شروع مقابله بین اوتوی و دسته گرگا داستان رو به اتمام میرسونه بدون این که مشخص شه واسه ایشون چه اتفاقی میفته. البته موقع پخش تیتراژ پایانی تماشاگر صحنه ای هستیم که اوتوی و سردسته گرگا رو در حال نفس نفس زدن و مقابله در میان برفا می بینیم که نشون میده هر دوی اونا در آخر خواهند مرد.

۱۱- در جبهه غربی هیچ خبری نیس

یکی از قدیمی ترین فیلمایی که در این فهرست به اون اشاره می شه فیلم جنگی «در جبهه غربی هیچ خبری نیس» (All Quiet On The Western Front) است که به خاطر به تصویر کشیدن ترس و رنج در دوران جنگ جهانی اول برنده جایزه اسکار هم شد.
فیلم نامبرده فیلمی بسیار قویه و از راه بازی کردن با ایده آلیسم سربازان جوونی که به جنگ رفته ان و پرداختن به ماجرا از دیدگاه سربازان آلمانی و طرف دیگه جنگ، پوچی و بی ارزش بودن جنگ رو به بیننده القا می کنه.
طبیعتاً به عنوان یه فیلم مشکی و مخالف جنگ انتظار نمی ره که پایانی خوش در انتهای داستان اتفاق بیفته و در آخر همه سربازان گروهان دوست داشتنی دوم در نبردی وحشتناک و البته بسیار واقعی کشته می شن.

چند سال بعد، دنباله ای از این فیلم با عنوان «راه برگشت» (The Road Back) ساخته شد که برگشت سربازانی که در قسمت اورجینال فیلم دیده می شن و اتفاقاتی که بعد از جنگ و برگشت به خونه براشون اتفاق می افته رو به تصویر میکشه. هر چند این فیلم به روشنی به عنوان دنباله ای واسه فیلم موفق اورجینال ساخته شده بود اما یه فیلم تبلیغاتی محض بود و فقط به انتقاد از سیستم نازی در حال تشکیل اون دوران می پرداخت.

۱۰- در زیر سیاره میمونا

دومین قسمت از مجموعه فیلمای «سیاره میمونا» با عنوان «در زیر سیاره میمونا» (Beneath The Planet Of The Apes) دقیقاً به بررسی همون چیزی می پردازه که از عنوان اون برمیاد- یه کلونی پنهونی از آدمای جهش یافته که در زیر شهرهایی که به وسیله نخستیای آینده تصرف شدن زندگی می کنن. این دنباله از فیلم، داستان شخصیتی به نام برنت رو روایت می کنه که در جستجوی یه فضانورد به سیاره میمونا سفر می کنه.
ایشون در جستجوی آمریکایی گمشده، با جامعه ای بسیار خشن و تهاجمی از میمونا مواجه می شه که حالا بر زمین حکمرانی می کنن. علاوه بر این گروهی از آدما هم در زیر شهر نیویورک سیتی مخفی شده  و از راه تله پاتی با هم رابطه برقرار می کنن تا میمونا متوجه حضور اونا نشن.

برنت تلاش می کنه در بحبوحه جنگ این دو گروه به اندازه همدیگه بیرحم هستن تیلور رو پیدا کنه.
میمونا در صدد نابود کردن نسل بشر هستن و وقتی که اجتماع انسانی مخفی رو پیدا می کنن یه بمب اتمی قدیمی به وسیله آدما به خاطر انتقام گرفتن منفجر می شه و اینجوری سیاره نامبرده و همه ساکنان اون از بین می رن. دنباله های خیلی از این جنگای نژادی با عنوان «سیاره میمونا» ساخته شده و در حالی که «در زیر سیاره میمونا» بهترین اونا نیس اما یکی از عجیب ترین و شجاعانه ترین دنباله هاییه که هنگام قرار داشتن تو یه بحران اگزیستانسیالیستی می تونه بهترین انتخاب واسه تماشا باشه.

۹- این پایان کاره

شاید هیچ وقت انتظار نداشتید که یه فیلم کمدی در این فهرست قرار گیرد چون با احتمال خیلی کم پیش میاد که فیلمای کمدی پایانی دارای کشتار و مرگ داشته باشن چه برسه به اینکه تموم شخصیتای داستان در آخر کشته شن. با این وجود فیلم «این پایان کاره» (This is the End) بر خلاف وجود کمدی خود در آخر با یه فاجعه مرگبار تموم میشه. در این فیلم جیمز فرانکو تصمیم میگیره که به افتخار هالیوود و دوستان هنرمند خود یه مهمانی برگزار کنه اما اتفاقی آخرالزمانی باعث می شه که عمر این مهمانی بسیار کوتاه باشه. شخصیتای شرکت کننده در این جشن در خونه فرانکو حبس شدن و هیولاهایی در بیرون از خونه جون اونا رو تهدید می کنن.

درحالی که هیولاهای عصبانی قصد جون اونا رو کردن، فرانکو و دوستانش باید واسه زنده موندن تلاش کرده و راز این اتفاق وحشتناک رو کشف کنن. بر خلاف تلاش خیره کننده ای که شخصیتای داستان دارن اما در آخر همه اونا با مرگ مواجه می شن و انگار اتفاقی مشابه واسه همه ساکنان کره زمین اتفاق افتاده یا میده. اونا در پیدا میکنن که با فدا کردن خود می تونن به جای زندگی کردن در دنیایی محدود و در محاصره هیولاهای خونخوار، می تونن جایی در بهشت واسه خود دست و پا کنن اما در آخر همه بجز فرانکو موفق می شن به خواسته خود دست پیدا کنن.

۱۵ فیلم پرحادثه و دیدنی که غم انگیزترین و مرگبارترین پایان بندیا رو دارن [قسمت دوم]

۱۰ فیلم جذاب و تاثیرگذاری که باید حتما در تنهایی و خلوت تماشا کنین

۱۰ فیلم ترسناک و دلهره بیاری که هیچ وقت نباید به تنهایی نگاه کنین

۷ فیلم زندگینامه ای که به طور کاملً منطبق بر واقعیت ساخته شدن

فیلمایی که دستکم تا چند روز شما رو دچار وحشت و توهم می کنن